شبیخون داعش در سایه غفلت الازهر | نفوذ آرام وهابیّت در سریلانکا
خبرگزاری رسا ـ گروه بینالملل: انفجارهای خونین چندی پیش در سریلانکا که با هدف قرار دادن کلیسا، اماکن عمومی، هتلها و ... بیش از 350 نفر از مسیحیان را به کام مرگ کشاند، در نوع خود بیسابقه بود و پشت پرده نسبت میان اندیشه وهابیّت و تعامل آن با دستگاه امنیتی بیگانگان را آشکار ساخت.
برای تحلیل پدیده تروریسم باید به ریشههای فکری، حمایتهای مالی، تجهیزاتی، اطلاعاتی، فضاسازی و فراهم ساختن بستر مناسب برای اجرایی شدن عملیات، فتنه انگیزی و بسیاری امور دیگر را در نظر داشت از این رو انفجارهای تروریستی سریلانکا را باید در بنیانهای اندیشهای آن فهم کرد زیرا این حادثه نشان داد که مواجهه با تروریسم به شکلی منفصل و بدون در نظر گرفتن ریشه آن و نسبتش با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای استکباری و نیز حامیان دولتی، حکومتی و افراد و اشخاصی که گفتمان افراطگرایی را ترویج میدهند، امری عبث و بینتیجه است.
برای تحلیل ابعاد ماجرای انفجارهای خونین سریلانکا بهتر است از این پرسش آغاز کنیم که چرا تروریستها به سراغ این کشور رفتند؟ در وهله نخست کمی عجیب به نظر میرسد که داعش پس از تحمّل شکستهای سنگین در عراق و سوریه، برای حفظ موجودیت خود، سریلانکا یعنی کشوری با تنوع قومیتی، نژادی و مذهبی را که پیروان ادیان آسمانی در کنار یکدیگر زندگی مسالمتآمیزی را تجربه میکنند انتخاب کرده است.
از سویی دلیل روشنی نیز برای حمله تروریستهای تکفیری به کلیساها، هتلها و اماکن عمومی و نیز کشتار مسیحیان و چشم پوشی از بوداییان در دست نیست چه آنکه در طول تاریخ بوداییها بارها علیه مسلمانان دست به کشتار زدهاند. همچنین مسلمانان و مسیحیان نیز در سریلانکا در اقلیّت به سر میبرند و جز در ایام استعمار این کشور از سوی پرتغال، هلند و سپس انگلستان که نزاعی میان مسلمانان ـ مسیحیان در گرفت، رابطه میان پیروان این دو دین آسمانی، رابطهای حسنه گزارش شده است.
در برخی تحلیلها در چیستی جنایت سریلانکا، عدهای گرایش به سوی انتقامگیری داعش از مردم سریلانکا به دلیل جنایات دولت نیوزلند در حق مسلمانان پیدا کردهاند اما این تحلیل به نظر قانع کننده نیست زیرا تکفیریهای داعشی نه تنها مسحیان و بوداییان بلکه صوفیه و شیعیان را نیز تکفیر کرده و قتلشان را جایز میدانند همانگونه که جنایت مسجد نیوزلند خود شاهد این مدعاست پس لاجرم بایستی به دنبال تحلیل دیگری بود.
در میان کارشناسان و به صراحت باراک اوباما رییس جمهور پیشین آمریکا و به تصریح هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه، معروف است که داعش ساخته دست آمریکا و اسرائیل با همراهی نظام فکری و اندیشهای وهابیت است. ولیعهد سعودی نیز اعتراف کرده که آمریکا خواستار گسترش اندیشه وهابیّت در کشاکش جنگ سرد بوده تا از این رهگذر بتواند هر کشوری را که از یوغ استعمارگری آنان رهایی یابد، مورد هجمه قرار دهد.
از دلایل سیاسی ـ دینی تا فعالیت سلفیت
شاید در آغاز و از بعد سیاسی این تحلیل همچنان خام به نظر آید زیرا رابطه سریلانکا با آمریکا حسنه است اما در حقیقت باید گفت که سریلانکا پس از آنکه بندر استراتژی «هامبانتوتا» را به تصرّف چین در آورد ناخواسته یا نادانسته خود را وارد جنگ اقتصادی آمریکا و چین کرد. چرخش سریلانکا به سوی چین برای آمریکا گران تمام شده و آمریکا از توان وهابیت برای ضربه زدن یا گوشمالی دادن به مقامات سریلانکایی بهره برده است.
در بعد دینی نیز نفوذ وهابیت در سریلانکا را باید مورد توجه قرار داد. در پروندهای که به «خانواده یونس ابراهیم» تاجر میلیونر سریلانکایی معروف شده آمده است که وی به همراه فرزندانش الهام و زهران در سال2014م به همراه جوانی به نام «جمیل محمد عبداللطیف» برای پیوستن به داعش به رقّه سوریه سفر کرده و سپس به کشورشان بازگشتند که این نشان از نفوذ و سربازگیری داعش از منطقه سریلانکا است
پس از وقوع این انفجارها، وجود اسلام سیاسی تکفیری درون جامعه مسلمان سریلانکا آشکار شد. جماعة التبلیغ، جمعیت علمای سریلانکا، جماعت مسلمان، جمعیت جوانان مسلمان، جمعیة انصارالسنة و در رأس همه آنها جماعة التوحید الوطنیة، همگی حامل اندیشه وهابیّت و مروّجان افراط گرایی در خاک سریلانکا هستند. در این میان خطر جماعة التوحید بیش از دیگر شاخههای اسلام رادیکال است زیرا شیخ عبدالحمید بکری سیلانی در نزد بزرگان وهابیّت شاگردی کرده و با حمایت روز افزون عربستان سعودی به نشر وهابیّت در سریلانکا پرداخت.
موسم حج نیز بستر مناسب دیگری برای نفوذ وهابیّت در سریلانکا است. با هماهنگیهای پنهان شیخ عبدالحمید با مقامات سعودی و افزایش ظرفیت حجاج سریلانکایی، فضای لازم برای تبلیغ وهابیّت و نشر عقیده تکفیری در میان جامعه دینی سریلانکا ایجاد شد. با مرگ شیخ عبدالحمید، جمعیة انصار السنة با حمایت وزارت امور اسلامی عربستان، جمعیت احیای تراث اسلامی کویت، دانشگاه اسلامی مدینه منوّره اقدام به تاسیس مدارس متعدد سلفی در سریلانکا مانند اندیشکده سلفی دارالتوحید، و دارالتوحید للبنات و ... کرد.
الازهر و غفلت از نفوذ وهابیت
الازهر به عنوان نماینده دینی جهان اهل سنّت که در کشورهای مختلف شعبه داشته و مبلغان دینی را به سراسر جهان اسلام اعزام میکند، در مواجهه با نفوذ وهابیت در سریلانکا به نظر در خواب غفلت به سر برده و یا به تعبیر دقیقتر، ترجیح داده تا چشمان خود را در برابر ورود اندیشه وهابیّت به سریلانکا همچنان بسته نگهدارد زیرا دلارهای سعودی ابتکار عمل را از مشایخ الازهر گرفته است.
پس از انفجار سریلانکا و با چرخش نوک پیکان انتقادات به سوی الازهر، مقامات الازهری از هرگونه نقش تبلیغی در سریلانکا سرباز زده و تاکید کردند که سریلانکا آنچنان مورد توجه و اهتمام الازهر نبوده که اکنون برخی از سکوت الازهر در برابر نفوذ موج اندیشههای اسلام رادیکالی انتقاد میکنند با این حال احمد عرابی زعیم مصر به دستور اشغالگران انگلستانی در فاصله سالهای 1883 – 1903 نزدیک به بیست سال در سریلانکا تبعید بود و در همین ایام و به ویژه پس از سال 1882م به بعد، عرابی به همراه سایر تبعید شدگان، دانشکده «زاهره» را تاسیس کردند تا تحت اشراف الازهر به جامعه مسلمان سریلانکا عقاید اسلامی آموزش داده شود اما وهابیّت با زیرکی تمام این دانشکده را به محلی برای تبلیغ فعالیتهای خود تبدیل کرد.
به مناسبت چندی قبل نگارنده در خبری به نقل ازیک عالم اعتدالی سریلانکایی خواند که وی با اداره امور طلاب خارجی الازهر تماس گرفت و از تعداد طلاب سریلانکایی مشغول به تحصیل در الازهر سوال کرد و دانست که هیچ طلبه سریلانکایی در الازهر به تحصیل نمیپردازد همانگونه که هیچ نماینده دینی از سوی الازهر در سریلانکا برای تبلیغ اعزام نشده است. طبیعی است که با فقدان اندیشه اعتدالی، وهابیت بهترین بهره را از این خلأ برده و با شستوشوی مغزی نوجوانان و جوانان، به کادرسازی برای عربستان روی آورده است.
الازهر مصر که تا دیروز از تکفیر داعش اجتناب میکرد تا مبادا آتش تکفیر شعلهور شود، امروز در موضع انفعال قرار گرفته است. شیخ الازهر که داعیه آزاد اندیشی داشته و همواره خود را در مسیر مبارزه با افراط گرایی میداند، مانند همیشه به محکومیت کشتار مردمان سریلانکایی بسنده کرده و با صدور بیانیهای از جامعه جهانی خواسته تا با تشریک مساعی در نابودی تروریسم دست به دست هم دهند اما این سخنان مادام که با اقدامی عملی همراه نباشد، راه به جایی نخواهد برد.
با آنکه از الازهر مصر و به ویژه شیخ اصلاحاتی آن انتظارات بسیار است اما رویکرد محافظهکارانه احمد الطیب، سبب تجرّی گروههای افراطگرایی نه تنها در خاک مصر بلکه در سراسر جهان اسلام شده است. ضعف ساختاری، وابستگی مادی الازهر به عربستان سعودی و نفوذ وهابیت در نهادهای تصمیمساز الازهر سبب شده تا امروز احمد طیب نتواند به درستی در قبال این جنایت هولناک واکنشی درخور و شایسته نشان دهد. بدیهی است که هیچگاه الازهر در برابر عربستان سعودی که میلیونها دلار در مصر هزینه کرده تا مبلّغان دینی متناسب با رویکرد مورد نظر آل سعود تربیت شود، تمرّد و سرکشی نخواهد کرد.
با تمام این توضیحات و هرچند که الازهر تا به الان نیز در عرصه مواجه با افراطگرایی برخاسته از وهابیّت در سریلانکا کوتاهی کرده اما همچنان فرصت باقی است. تا زمانی که اندیشه وهابیّت از سوی عدهای نشر داده شود، بایستی شاهد تکرار حوادث خونبار سریلانکا باشیم. مقابله فکری ـ اندیشهای با وهابیّت نیازمند اجماع جهانی و وحدت کشورهای عربی است و اگر کشورهای عربی حول محور قرآن و سنت نبوی اجماع کنند، بسیاری از این مشکلات از جهان اسلام رخت بر خواهد بست. بیشک وظیفه علما، نخبگان دینی و شخصیتهای تاثیرگذار در جهان اسلام، در قبال مبارزه با افراط گرایی سنگین است. امید است که ملتهای مسلمان از خواب غفلت بیدار شده و در برابر وهابیّت خبیث و آلسعود جنایتکار ایستادگی کنند تا در آیندهای نه چندان دور شاهد بازگشت آرامش به جهان اسلام باشیم./981/ب
محمد رایجی پژوهشگر مسائل جهان اسلام